اصول تغذيه در سيره پيامبر اعظم«صلی الله علیه و آله و سلم» (1)
اصول تغذيه در سيره پيامبر اعظم«صلی الله علیه و آله و سلم» (1)
اصول تغذيه در سيره پيامبر اعظم«صلی الله علیه و آله و سلم» (1)
نويسنده: محمد رضا - جبارى
تغذيه از نيازهاى اجتنابناپذير هر موجود زندهاى است و انسان نيز از اين قانون، مستثنا نيست. از اين روآگاهى از روش و شيوه بزرگان دين در اين زمينه، شايان توجه و تأمل است. نوشتار حاضر درصدد پاسخگويىبه چند پرسش محورى و مهم دربارة تغذيه، بر اساس سيرة پيامبر اعظم… است. پرسشهايى چون چرايى تغذيه، نوع غذا، تنوع و مقدار آن، زمان تغذيه، همراهى با ديگران در تغذيه وبالاخره چگونگى انجام تغذيه.
در سيرة نبوى… غذا خوردن با هدف كسب توان براى طاعت و عبادت بوده است. غذاهاى آن حضرت، ويژگىهايى چون حلال بودن، تنوع، سادگى، مضرّ نبودن و سودمندى را داشته است. آن حضرت از صرف بيش از يك نوع غذا در يك وعده ـ به منظور زهد ـ پرهيز داشته، مقدار غذاىمصرفىاش نيز در حد نياز بدن بوده است. وقت غذاى حضرت، هنگام گرسنگى بوده و اصرار بر صرف غذا بههمراه ديگران داشته است. نيز آن حضرت در شروع و پايان صرف غذا نام خدا را بر زبان جارى و در اينزمينه، آداب خاص ديگرى را رعايت مىفرمود.
خوردن و آشاميدن از لوازم اصلى استمرار حيات مادى انسان است و بدون آن، هيچ انسانى قادر به انجام تكاليفاساسى خويش و حركت در مسير كماليابى نخواهد شد. جسم انسان، همچون مركبى است كه روح را حمل مىكند واختلال در كار اين مركب، اختلال در كار روح پديد مىآورد. اين حقيقت، اقتضاى آن داشته كه حتى برترين موجوداتنظام هستى، يعنى انبيا و اولياى الهى نيز وجود را بىنياز از خوردن و آشاميدن ندانند و با بهرهگيرى از شيوههاى صحيحو در عين حال ضرورى، لوازم استمرار حيات و حركت جسم خويش را فراهم كرده و آن را در خدمت روح بلندشانقرار دهند.
با توجه به آنچه گفته شد، در اين نوشتار به بررسى روايات حاكى از سيره نبوى در اين باره مىپردازيم. مجموعاطلاعات موجود در اين زمينه، در حقيقت پاسخ به اين سؤالهاست كه پيامبر اكرم… چرا، چه نوع، چند نوع، به چه ميزان، چه هنگام، تنها يا با ديگران، و چگونه مىخورد و مىآشاميد.
در نان به ما بركت عطا كن، و بين ما و نان جدايى ميفكن، چرا كه اگر نان نباشد قادر به اداى نماز و گرفتن روزه و انجام فرايضپروردگارمان نخواهيم بود. 2
و در روايت امام صادق(عليه السلام) نيز آمده است:
بنيان جسم بر نان نهاده شده است. 3
بنا بر روايتى ديگر، هنگامى كه مردى از ابوذر درباره برترين اعمال پس از ايمان پرسش كرد وى پاسخ داد: «نماز وخوردن نان!» و هنگامى كه آن مرد با شگفتى به ابوذر نگريست، وى ادامه داد: «اگر نان نباشد خداوند عبادت نمىشود». و مراد ابوذر اين بود كه انسان براى كسب توانايى انجام عبادت بايد از نان بهره ببرد. 4
با توجه به اين گونه روايات، هدف انسان مؤمن از خوردن غذا، آمادهسازى جسم براى انجام تكاليف عبادى وفرايض دينى است، و ـ چنان كه گذشت ـ اين نوع نگاه به خوردن، به مراتب والاتر از نگاه طبيعى به آن است.
حلال بودن
از مهمترين اين ويژگىها حلال بودن غذاست. طبيعى است پيامبر اكرم… با توجه به جايگاههدايتىاش در ميان انسانها، بارزترين مصداق براى رعايت اين اصل است. در برخى روايات آمده است كه آنحضرت آنچه را خداوند برايش حلال كرده بود به همراه خانواده و خدمتكار تناول مىكرد. 5
تنوع
ويژگى ديگر در غذاهاى پيامبر اكرم… آن بود كه اصرار بر نوع خاص و برجستهاى از غذاها نداشت وغذايى، همچون غذاى متعارف همه مردم را مصرف مىكرد، و در اين ميان، به سادهترين نوع آن قناعت مىكرد و بر آنشاكر بود. بنا به نقل طبرسى، آن حضرت گونههاى مختلف از غذاها را مصرف مىكرد. 6 معناى اين سخنمىتواند آن باشد كه حضرت اصرار بر نوع خاصى از غذاها نداشت و در اين زمينه، تكلف نمىورزيد و در صورتدسترسى به غذاهاى نافع، براى تأمين نياز جسم از آنها بهره مىبرد.
سادگى
در بيشتر موارد، آن حضرت نان جو، با آرد سبوسدار، و در حدّ عدم سيرى مصرف مىكرد. در برخى روايات، از نانجو به عنوان غذاى انبيا ياد شده است. به عنوان نمونه در روايتى، به نقل از امام رضا(عليه السلام) چنين مىخوانيم:
هيچ پيامبرى نبوده جز آن كه مردم را به خوردن [نان] جو فرا خوانده و براى آن، بركت طلبيده است. و [اين غذا] در هيچشكمى داخل نشده جز آن كه بيمارى را از ميان برداشته است. و اين، غذاى پيامبران است و طعام نيكان. و خداوند ابا كرده ازاينكه غذاى انبيا را چيزى غير از جو قرار دهد. 7
از ديگر روايات مربوط به سادگى غذاى پيامبر…، روايت قتاده است. وى گويد: ما گاه نزد انس بنمالك مىرفتيم و مىديديم كه خدمتكار او مشغول پختن نان بود. روزى انس در همين حال، رو به ما كرده، گفت: [از ايننانها] بخوريد، اما نسبت به پيامبر، من سراغ ندارم كه حضرت نان با آرد الك كرده و بدون سبوس، و گوشت گوسفندكباب شده مصرف كرده باشد. 8
خورشِ غذاى پيامبر… نيز معمولاً بسيار ساده بود. بنا به نقل كلينى از امام صادق(عليه السلام)، روزىپيامبر اكرم… به حجره امسلمه وارد شد. امسلمه قطعه نانى نزد حضرت آورد. پيامبر فرمودند: آياخورش نيز دارى؟ گفت: خير يا رسول الله، جز سركه ندارم. فرمود: سركه خوب خورشى است، و خانهاى كه سركه درآن هست بىچيز نيست. 9
مضرّ نبودن
ويژگى مهم ديگر در غذاهاى مورد استفاده پيامبر اكرم…، مضرّ نبودن است. از نظر آن حضرت، گذشته از مفيد و نافع بودن، يك غذا ـ كه در ادامه، به آن خواهيم پرداخت ـ مىبايست فاقد آثار منفى بر بدن باشد. بهعنوان مثال، بنا به نقل كلينى از امام صادق(عليه السلام)، و آن حضرت از اميرالمؤمنين(عليه السلام)، هنگامى كه براى پيامبراكرم… غذاى داغى آوردند، فرمود:
آن را بگذاريد تا سرد شود، خداوند آتش را غذاى ما قرار نداده و بركت در غذاى غير داغ است. 10
بنا بر بعضى روايات، آن حضرت از خوردن برخى غذاها يا گياهان كه بوى آنها در دهان مىماند نيز اجتناب مىكرد. البته اين پرهيز، ناشى از آثار خانوادگى يا اجتماعى بقاى بوى اين غذاها در دهان بود و نه به سبب ضرر آن براى بدن. بنا به نقل طبرسى، پيامبر اكرم… سير، پياز، تره و عسلى كه مغافير11 در آن بود تناولنمىكرد، زيرا بوى آنها در دهان مىماند. 12
سودمندى
ويژگى ديگر غذاهاى مورد استفاده پيامبر اكرم…، ميزان نافع بودن غذا براى بدن بود. بنا بر روايتى كهپيش از اين گذشت، حضرت سادگى را در مجموع زندگى و از جمله تغذيه، رعايت مىكرد، اما اين، منافات با توجه بهسودمندى غذاها ندارد و در مواردى كه گشايش اقتصادى براى مسلمانان و خود حضرت پديد مىآمد با تنوعبخشىبه غذاى خود و خانواده، از غذاهاى سودمند بهره مىبرد. در برخى روايات، ضمن اشاره به اين موارد، از زبانپيامبر… و ديگر معصومان(عليهم السلام) فوايدى براى برخى غذاها بيان شده است. مجموع اينروايات، حكايت از آن دارند كه پيامبر اكرم … به علت اتصال به منبع علم الهى و آگاهى از خواصغذاها، نافعترين آنها را براى بدن ـ در صورت دسترسى به آنها ـ بر مىگزيده، ضمن آنكه در ميزان مصرف نيزاصول سلامت را رعايت مىكرد.
در روايتى كه پيش از اين از امام رضا(عليه السلام) نقل كرديم، به خاصيت درمانى نان جو اشاره شد. 13 به جزآن، در برخى روايات، امام صادق(عليه السلام) شير، سركه، روغن و سويق (نوعى حليم از گندم يا جو، و شكر و خرما) راغذاى پيامبران، و گوشت و شير را، شورباى (آبگوشت) آنان معرفى كرده است. 14
همچنين گفته شده است كه محبوبترين غذاها نزد پيامبر اكرم… گوشت بود و مىفرمود: «گوشت موجب افزونى قوه شنوايى و بينايى مىشود». و در كلامى ديگر فرمود:
گوشت، سرآمد غذاها در دنيا و آخرت است و اگر از خدايم مىخواستم كه هر روز مرا با آن اطعام كند چنينمىكرد. 15
آن حضرت گوشت را گاه به صورت پخته [با آب] و گاه به صورت كباب، همراه نان مصرف مىكرد. 16
بنا به نقل طبرسى، پيامبر اكرم … تگرگ را جمع كرده و تناول مىكرد و مىفرمود: اين موجبنابودى عوامل فساد دندانها مىشود. 17
نيز از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه پيامبر اكرم… در صورت دسترسى به شيرينىجاتبا آن افطار مىكرد، و اگر بدان دسترسى نداشت با آب گرم افطار مىكرد و مىفرمود:
اين باعث پاكسازى كبد و معده، و موجب خوشبو شدن بوى دهان، و سبب تقويت دندانها و چشم، و عامل تيزى بينايىمىشود؛ و گناهان را مىشويد و عروق تحريك شده را ساكن، و تلخى غالب را از بين مىبرد و بلغم را قطع مىكند و حرارت را ازمعده فرو نشانده و سردرد را زايل مىكند. 18
گفتنى است، تأثير افطار با آب ولرم در شسته شدن گناهان مىتواند به لحاظ فضيلتى باشد كه شخص روزهدار در اثرگرسنگى و سپس افطار با نوشيدنى سادهاى چون آب به دست مىآورد.
پيامبر اكرم… عسل را بسيار دوست داشت و خوردن آن را همراه با قرائت آياتى از قرآن و جويدنكُندر موجب زوال بلغم مىدانست. 19
پيامبر اكرم… مطلوبيت بعضى غذاها را گاه با تعبير «طيّب» تأييد مىكرد. به عنوان مثال، هنگامىكه يكى از اصحاب حضرت فالودهاى به ايشان هديه كرد و حضرت قدرى تناول كردند، پرسيدند: «اى ابا عبدالله، اينرا از چه چيزى فراهم كردهاى؟» عرض كرد: پدر و مادرم فدايت، روغن و عسل را در ظرفى سنگى ريخته، با آتش تفتمىدهيم و سپس مغز گندم را آسياب كرده و با آن مخلوط مىكنيم تا به خوبى با هم عجين شوند و چنين چيزى فراهمآيد. حضرت فرمود: «اين غذايى نيكو و گواراست». 20
اين، دو نوع نوشيدنى است كه به يكى از آنها نيز مىتوان بسنده كرد. من آن دو را با هم نمىنوشم، اما تحريم نيز نمىكنم، لكن من براى تواضع در برابر خداوند چنين مىكنم، و هر كس براى خدا تواضع كند خداوند او را بلند مرتبه سازد، و هر كستكبّر ورزد خداوند او را فرود آورد. و هر آن كس كه در معيشت، راه ميانه برگزيند خداوند روزىاش دهد، و هر آن كه اهل تبذيرباشد خداوند او را محروم سازد، و هر آن كه فراوان ياد مرگ كند خداوند دوستش دارد. 21
اين روايت چندين پيام دارد:
. قناعت پيامبر اكرم… بر يك نوع از نوشيدنى و غذا؛
. اين قناعت، بُعد استحباب و ترجيح داشته و ترك آن حرام نيست؛ و اين در حقيقت، ناشى از شريعت سهلهاىاست كه پيامبر… خود را مروّج و آورنده آن معرفى كرد. 22 و از اين رو فرمود: من اين دونوشيدنى را با هم نمىنوشم، اما تحريم نيز نمىكنم؛
. زهد مثبت در سيره معصومان(عليهم السلام) و اولياى صالح خداوند عبارت از همين است كه با وجود دسترسى بهمواهب دنيوى جز در حد ضرورت، از آنها چشمپوشى مىكردند؛
. پيامبر اكرم… سرّ اين اقدام خويش را تواضع در برابر خدا معرفى مىكند، و اين، جلوهاى ديگر ازصفت تواضع است كه عبارت از تواضع در برابر خداست. افراد متكبّر و دنيازده با گردن كشى و روحية طلب كارانه دربرابر خداوند ظاهر شده و نعمتهاى الهى را بىتوجه به مُنْعِم مصرف مىكنند، در حالى كه بندگان حقيقى خداوند بااظهار كوچكى و تواضع در برابر خداوند، خود را مستحق كوچكترين نعمتها نيز نديده و نسبت به توان برشكرگزارى براى كمترين نعمت نيز اظهار عجز مىكنند و درصدد افزون خواهيِ همراه با ناسپاسى نيستند؛
. توصيه كلى پيامبر اكرم… در اين حديث، به اعتدال و ميانهروى در زندگى، و ترك تبذير است؛
. و نهايتاً در راستاى اصول و سيره و شيوه تربيتى پيامبر اكرم…، مسئله ياد مرگ مطرح مىشود كهبهترين وسيله حفظ انسانها از كژى است.
چيزى نزد خداوند، مبغوضتر و ناپسندتر از شكم پر نيست. 23
در روايتى ديگر از آن حضرت آمده است:
آن گاه كه شكم پر شود، ره طغيان در پيش گيرد. 24
و به گفته برخى حكما:
زياد نخوريد تا زياد بنوشيد تا زياد بخوابيد تا زياد حسرت بخوريد. 25
در روايات نبوى… نيز بر اين امر تأكيد شده است. آن حضرت، پرخورى را موجب فساد بدن، بروزبيمارى، كسالت در عبادت، قساوت و مردن قلب، دورى از خدا، مبغوض خداوند واقع شدن، ضرر زدن به دين فرد واز ويژگىهاى افراد كافر و منافق معرفى فرموده است. 26 در بعضى روايات، آن حضرت ميزان مناسب براىخوردن را چنين تعيين كرده است:
فرزند آدم! هيچ ظرفى بدتر از شكم را پر نكرده، براى او تنها چند لقمه كه سبب قوام وجودش شود كافى است. و اگر ناچار ازغذا خوردن شد، پس ثلث [معده] براى غذايش، و ثلث آن براى نوشيدنىاش، و ثلث ديگر را براى نفس بگذارد. 27
در اين زمينه، از بعضى همسران پيامبر اكرم… نقل شده است كه: «هيچگاه شكم پيامبرصلى الله عليه و آلهو سلم از غذا پر نشد». 28
بخور در حالى كه اشتها به خوردن دارى، و دست بكش در حالى كه هنوز اشتها به خوردن دارى. 30
و بنا به نقل انس بن مالك:
هيچ گاه در روز يا شب، آن حضرت گوشت يا نان مصرف نكرد مگر هنگامى كه بدن نياز به آن داشت. 31
بر اين اساس، نقل شده است كه پيامبر اكرم… شخصاً با مردم مواسات و همراهى مىكرد، به گونهاىكه ازار (لنگ) خود را با پوست وصله مىكرد و هيچ گاه، هم صبحانه (يانهار) و هم شام نخورد تا اينكه از دنيا رحلتفرمود. 32
بنا بر بعضى روايات، معصومان(عليهم السلام) دو وعده غذايى را در طول شبانه روز سفارش مىكردند و از صرف غذابين آن دو وعده، نهى مىكردند. 33 و از برخى روايات، بر مىآيد كه معصومان(عليهم السلام) تأكيد بر آن داشتند كهافراد، شب هنگام چيزى خورده و بخوابند، ولو بسيار اندك باشد. امام صادق(عليه السلام) در اين زمينه فرموده است:
خوردن شام را ترك نكن، حتى اگر سه لقمه به همراه نمك باشد. و كسى كه شام خوردن را [به كلى] ترك گويد رگى در بدنشمىميرد كه هرگز احيا نخواهد شد. 34
پيامبر اكرم… نيز مىفرمود:
شام بخوريد هر چند يك مشت خرماى غيرمرغوب باشد، چرا كه ترك شام خوردن موجب پيرى است. 35
بهترين غذاها نزد خداوند آن است كه دستان زيادى آن را بخورند. 38
و بنا به نقل امام صادق(عليه السلام) از اميرالمؤمنين(عليه السلام)، پيامبر اكرم… مىفرمود:
جماعت، موجب بركت است و غذاى يك نفر، دو نفر را، و غذاى دو نفر، چهار نفر را كفايت مىكند. 39
گفتنى است كه هر چند زيادتر شدن افراد ممكن است سهم هر فرد از غذا را كاهش دهد، اما مراد پيامبر اكرمصلى الله عليهو آله و سلم مىتواند آن باشد كه حتى با وجود عدم سيرى، نياز بدن همراه با كم خورى كه مطلوب است، تأمين مىشودو اين مىتواند در نتيجه ايثار افراد در اختصاص سهم خود به ديگران باشد. 40 امروزه نيز ثابت شده است كهصرف غذا باديگران، همراه با نشاط و گوارايى مىشود و اين امر، در جذب نيكوى غذا و تعادل گوارش نقش مهمىدارد.
بنا به نقل طبرسى، پيامبر اكرم… آنچه را خوردنش بر وى حلال بود، همراه اهل و خادم يا همراهكسانى كه حضرت را دعوت به غذا خوردن مىكردند، روى زمين يا آنچه دعوت كنندگان بر آن غذا مىخوردند، و ازآنچه آنان مىخوردند تناول مىفرمود، مگر آن كه ميهمانى بر حضرت وارد مىشد كه در اين صورت، به همراه ميهمانغذا مىخورد. 41 بنابه نقل ديگر طبرسى، هنگامى كه كسى به پيامبراكرم… عرض كرد: ماغذا مىخوريم، اما سير نمىشويم! حضرت فرمود:
شايد به صورت متفرق غذا مىخوريد؛ در حال غذا با هم جمع شويد و نام خداى بر زبان آريد تا موجب بركت براى شماشود. 42
آن حضرت، گاه غذا را در ميان مساكين و نيازمندان و همراه آنان ميل مىكرد و از بركت حضور حضرت، آنان نيز سيرمىشدند، بنا به نقل حميرى از امام باقر(عليه السلام)، شبى پيامبر اكرم… همراه مساكينى كه در مسجدمىخوابيدند در كنار منبر، روزه خود را افطار كرد و از غذايى كه در ديگى سنگى نهاده شده بود ميل فرمود، و به بركتحضور حضرت، سى نفر از آنان از آن غذا خورده و سير شدند، سپس آن ظرف نزد همسران حضرت باز گردانده شد وهمه آنان نيز سير شدند. 43 اينگونه روايات هرچند از يكى از معجزات آن حضرت حكايت دارد، اما پيش ازآن ـ با توجه به آنچه گذشت ـ حاكى از اهتمام حضرت بر ايثار و نيز توجه به غذا خوردن در جمع مىباشد.
ويژگىها و آدابى كه براى غذا خوردن يا نوشيدن حضرت نقل شده بدين قرار است:
هنگامى كه مقابل حضرت غذا نهاده مىشد مىفرمود:
بسم الله، خدايا آن را نعمتى مورد سپاس قرار ده كه به واسطهاش نعمت بهشت را دريابيم.
و يا مىفرمود:
بسم الله، خدايا در آنچه به ما روزى كردهاى بركت عطا كن وآن را استمرار بخش. 46
نكتة قابل توجه در اين روايت اين است كه برخلاف عادت رايج، پيامبر اكرم… پيش از شروع غذادست به دعا بر مىداشته است كه قابل حمل بر پيشدستى در شكر پيش از تنعم و در آستانه آن است.
آن حضرت به وقت نوشيدن نيز نام خدا و دعا را در ابتدا، و حمد خدا را در پايان بر زبان جارى مىساخت، و چونآب را در سه نفس مىنوشيد، لذا سه بسم الله و سه حمد اشت47 و هنگام شروع به نوشيدن، چنين دعامىكرد:
حمد خدايى را كه نازل كننده آب از آسمان، و تبديل كننده امور است به هرگونه كه بخواهد. به نام خدا كه بهتريننامهاست. 48
در روايت امام صادق(عليه السلام) از پدران گرامىاش از اميرالمؤمنين(عليه السلام) نيز آمده است:
بارها ديدم پيامبر اكرم… هنگام نوشيدن، سه بار نفس مىكشيد، و با شروع به نوشيدن، بسم الله، و درپايان آن حمد خدا مىگفت. 49
بنا به نقلى ديگر، پيامبر اكرم… هنگام نوشيدن شير مىفرمود:
خدايا، براى ما در آن بركت ده و بيشتر از اين روزى كن.
و هنگام نوشيدن آب مىفرمود:
حمد خدايى را كه با رحمتش ما را از آب گوارا و زلال سيراب كرد و به واسطه گناهانمان، آب شور و تلخ بر ماننوشانيد. 50
آيا مثل بهائم سر در آب كرده و مىنوشى؟ اگر ظرف ندارى با دستانت بنوش كه از پاكيزهترين ظروف تو به شمارمىروند. 54
البته روشن است كه توصية حضرت به نوشيدن با دست، هنگام پاكيزگى دستان است كه نكتة بهداشتى مهمى است.
از ديگر شيوههاى پيامبر… در نوشيدن، اين بود كه آب را با حال مكيدن تناول مىنمود ومىفرمود:
آب را با مكيدن بنوشيد و به يك باره سر نكشيد كه موجب درد كبد مىشود. 55
امروزه نيز از نظر علمى ثابت شده كه نوشيدن تدريجى آب در رفع تشنگى مؤثرتر است.
... و دست راست حضرت براى خوردن و نوشيدن و گرفتن و دادن بود و جز به دست راست نمىگرفت و جز به دست راست عطانمىكرد، و دست چپ حضرت براى كارهاى ديگر بود. و آن حضرت تيمّن (عمل با دست راست) را در تمام كارهايش دوستداشت؛ در لباس پوشيدن، در كفش پوشيدن، در حركت كردن و.... 61
همچنين بنا بر روايت امام صادق(عليه السلام) از پدران گرامىاش، پيامبر اكرم… از خوردن و آشاميدن بادست چپ نهى كردند. 62 روايات ديگرى نيز وجود دارد كه حاكى از تأكيد پيامبر اكرم… دراين زمينه است. 63
پيامبراكرم… از آن گاه كه به نبوت مبعوث شد تا وقت مرگ، هيچ گاه در حال تكيه كردن غذا نخورد، و اينبه سبب تواضع در برابر خداوند بود.... 64
در روايت محمد بن مسلم از امام باقر(عليه السلام) نيز آن حضرت ضمن تأكيد بر اينكه پيامبر… هيچ گاهبا حال تكيه كردن غذا نخورد، اين گونه حالات را نتيجه تواضع خاص پيامبر… در برابر خداونددانستهاند. 65
در روايتى ديگر، بشير دهّان از امام صادق(عليه السلام) پرسيد: آيا رسول الله… با حال تكيه بر چپ ياراست غذا مىخورد؟ آن حضرت در پاسخ فرمود:
رسول الله… هيچ گاه چنين نبود كه در حال تكيه كردن بر سمت راست يا چپ خويش غذا بخورد، بلكه اوهمچون عبد مىنشست، و اين به سبب تواضع در برابر خدا بود. 66
نيز امام صادق(عليه السلام) به معلى بن خنيس فرمود:
پيامبر… از وقتى كه به پيامبرى مبعوث شد با حال تكيه كردن غذا نخورد، و آن حضرت اكراه داشت كهشبيه پادشاهان و ملوك رفتار كند. 67
اينكه مراد از نخوردن در حال تكيه كردن چيست، آنچه ابتدا از واژة «متكىء» به ذهن مىرسد، تكيه به پشت يا چپ وراست در حال خوردن است و دليل پرهيز از اين گونه خوردن نيز ـ چنان كه از روايات ياد شده بر مىآيد ـ پرهيز از تشبّهبه ملوك، و اظهار تواضع در برابر حق است.
نوع نشستن متواضعانه پيامبر اكرم… بر سر سفرة غذا، در روايتى از خود آن حضرت و ديگرمعصومان(عليهم السلام) به نشستن عبد تشبيه شده است؛ يعنى همان گونه كه بندگان نه با حال تبختر و غرور، بلكه با حالتذلل و خشوع بر سر سفرة غذا حاضر مىشوند، پيامبر… نيز چنين بود. خود آن بزرگوار در اين بارهمىفرمود:
من، بندهاى هستم كه همچون بندگان مىخورم، و چون آنان مىنشينم. 68
امام باقر(عليه السلام) نيز در اين باره فرمود:
پيامبر اكرم… همچون بندگان مىخورد و چون آنان مىنشست و روى زمين غذا مىخورد ومىخوابيد. 69
نيز از امام باقر(عليه السلام) از پيامبر اكرم… چنين نقل شده است:
پنج چيز است كه تا هنگام مرگ آنها را ترك نخواهم كرد: خوردن روى زمين همراه بردگان، سوارى بر چهارپاى بىپالان، دوشيدن شير بز با دستانم، پوشيدن لباس پشمينه و سلام كردن بر كودكان، تا اينها پس از من سنّت شوند. 70
روشن است كه مرادِ حضرت از سنّت شدن اين امور، پيامى است كه در پس اين رفتارهاى ظاهرى نهفته است كه همانداشتن روحيه تواضع در برابر بندگان است، چراكه امروزه زمينة عمل به برخى از موارد ياد شده، براى بسيارى از افرادـ به ويژه شهرنشينان ـ وجود ندارد و طبعاً هر فردى بايد به تناسب وضعيتى كه در آن زندگى مىكند تلاش كند خود رادر داشتن روحية تواضع، با پيامبر اكرم… منطبق سازد.
از ابن عباس نيز نقل شده است كه:
پيامبر اكرم… بر زمين مىنشست و روى زمين غذا تناول مىكرد و شخصاً گوسفندان را مىبست و دعوتبردگان را براى صرف نان جو مىپذيرفت. 71
امام صادق(عليه السلام) نيز فرمود:
پيامبر اكرم…، همچون عبد غذا مىخورد و همچون عبد مىنشست و مىدانست كه عبداست. 72
نشستن حضرت همچون عبد را چنين تفسير كردهاند كه حضرت مثل بردگان به نشانه تذلل در پيشگاه الهى بر دو زانومىنشستند. اين معنا در نقل طبرسى چنين آمده است:
پيامبر اكرم… در غالب اوقات، هنگام غذا خوردن، از غذاى مقابل خود مىخورد و دو زانو و دو پا را جمعمىكرد همان گونه كه نمازگزار هنگام تشهد مىنشيند، جز آن كه حضرت يك زانو را روى زانوى دگر، و يك پا را بر پاى ديگرمىنهاد و مىفرمود: من بندهاى هستم كه چون عبد مىخورم و چون عبد مىنشينم. 73
به جز آنچه گذشت، در بعضى روايات مىخوانيم كه پيامبر اكرم… از خوردن در حال خوابيده بر قفايا بر شكم نيز نهى مىفرمود، و اين نيز علاوه بر جهت ادب و تواضع، ناشى از رعايت مسائل طبّى در خوردن بودهاست. 74
در سيرة نبوى… غذا خوردن با هدف كسب توان براى طاعت و عبادت بوده است. غذاهاى آن حضرت، ويژگىهايى چون حلال بودن، تنوع، سادگى، مضرّ نبودن و سودمندى را داشته است. آن حضرت از صرف بيش از يك نوع غذا در يك وعده ـ به منظور زهد ـ پرهيز داشته، مقدار غذاىمصرفىاش نيز در حد نياز بدن بوده است. وقت غذاى حضرت، هنگام گرسنگى بوده و اصرار بر صرف غذا بههمراه ديگران داشته است. نيز آن حضرت در شروع و پايان صرف غذا نام خدا را بر زبان جارى و در اينزمينه، آداب خاص ديگرى را رعايت مىفرمود.
خوردن و آشاميدن از لوازم اصلى استمرار حيات مادى انسان است و بدون آن، هيچ انسانى قادر به انجام تكاليفاساسى خويش و حركت در مسير كماليابى نخواهد شد. جسم انسان، همچون مركبى است كه روح را حمل مىكند واختلال در كار اين مركب، اختلال در كار روح پديد مىآورد. اين حقيقت، اقتضاى آن داشته كه حتى برترين موجوداتنظام هستى، يعنى انبيا و اولياى الهى نيز وجود را بىنياز از خوردن و آشاميدن ندانند و با بهرهگيرى از شيوههاى صحيحو در عين حال ضرورى، لوازم استمرار حيات و حركت جسم خويش را فراهم كرده و آن را در خدمت روح بلندشانقرار دهند.
با توجه به آنچه گفته شد، در اين نوشتار به بررسى روايات حاكى از سيره نبوى در اين باره مىپردازيم. مجموعاطلاعات موجود در اين زمينه، در حقيقت پاسخ به اين سؤالهاست كه پيامبر اكرم… چرا، چه نوع، چند نوع، به چه ميزان، چه هنگام، تنها يا با ديگران، و چگونه مىخورد و مىآشاميد.
1. چـرا؟
در نان به ما بركت عطا كن، و بين ما و نان جدايى ميفكن، چرا كه اگر نان نباشد قادر به اداى نماز و گرفتن روزه و انجام فرايضپروردگارمان نخواهيم بود. 2
و در روايت امام صادق(عليه السلام) نيز آمده است:
بنيان جسم بر نان نهاده شده است. 3
بنا بر روايتى ديگر، هنگامى كه مردى از ابوذر درباره برترين اعمال پس از ايمان پرسش كرد وى پاسخ داد: «نماز وخوردن نان!» و هنگامى كه آن مرد با شگفتى به ابوذر نگريست، وى ادامه داد: «اگر نان نباشد خداوند عبادت نمىشود». و مراد ابوذر اين بود كه انسان براى كسب توانايى انجام عبادت بايد از نان بهره ببرد. 4
با توجه به اين گونه روايات، هدف انسان مؤمن از خوردن غذا، آمادهسازى جسم براى انجام تكاليف عبادى وفرايض دينى است، و ـ چنان كه گذشت ـ اين نوع نگاه به خوردن، به مراتب والاتر از نگاه طبيعى به آن است.
2. چه نوع؟
حلال بودن
از مهمترين اين ويژگىها حلال بودن غذاست. طبيعى است پيامبر اكرم… با توجه به جايگاههدايتىاش در ميان انسانها، بارزترين مصداق براى رعايت اين اصل است. در برخى روايات آمده است كه آنحضرت آنچه را خداوند برايش حلال كرده بود به همراه خانواده و خدمتكار تناول مىكرد. 5
تنوع
ويژگى ديگر در غذاهاى پيامبر اكرم… آن بود كه اصرار بر نوع خاص و برجستهاى از غذاها نداشت وغذايى، همچون غذاى متعارف همه مردم را مصرف مىكرد، و در اين ميان، به سادهترين نوع آن قناعت مىكرد و بر آنشاكر بود. بنا به نقل طبرسى، آن حضرت گونههاى مختلف از غذاها را مصرف مىكرد. 6 معناى اين سخنمىتواند آن باشد كه حضرت اصرار بر نوع خاصى از غذاها نداشت و در اين زمينه، تكلف نمىورزيد و در صورتدسترسى به غذاهاى نافع، براى تأمين نياز جسم از آنها بهره مىبرد.
سادگى
در بيشتر موارد، آن حضرت نان جو، با آرد سبوسدار، و در حدّ عدم سيرى مصرف مىكرد. در برخى روايات، از نانجو به عنوان غذاى انبيا ياد شده است. به عنوان نمونه در روايتى، به نقل از امام رضا(عليه السلام) چنين مىخوانيم:
هيچ پيامبرى نبوده جز آن كه مردم را به خوردن [نان] جو فرا خوانده و براى آن، بركت طلبيده است. و [اين غذا] در هيچشكمى داخل نشده جز آن كه بيمارى را از ميان برداشته است. و اين، غذاى پيامبران است و طعام نيكان. و خداوند ابا كرده ازاينكه غذاى انبيا را چيزى غير از جو قرار دهد. 7
از ديگر روايات مربوط به سادگى غذاى پيامبر…، روايت قتاده است. وى گويد: ما گاه نزد انس بنمالك مىرفتيم و مىديديم كه خدمتكار او مشغول پختن نان بود. روزى انس در همين حال، رو به ما كرده، گفت: [از ايننانها] بخوريد، اما نسبت به پيامبر، من سراغ ندارم كه حضرت نان با آرد الك كرده و بدون سبوس، و گوشت گوسفندكباب شده مصرف كرده باشد. 8
خورشِ غذاى پيامبر… نيز معمولاً بسيار ساده بود. بنا به نقل كلينى از امام صادق(عليه السلام)، روزىپيامبر اكرم… به حجره امسلمه وارد شد. امسلمه قطعه نانى نزد حضرت آورد. پيامبر فرمودند: آياخورش نيز دارى؟ گفت: خير يا رسول الله، جز سركه ندارم. فرمود: سركه خوب خورشى است، و خانهاى كه سركه درآن هست بىچيز نيست. 9
مضرّ نبودن
ويژگى مهم ديگر در غذاهاى مورد استفاده پيامبر اكرم…، مضرّ نبودن است. از نظر آن حضرت، گذشته از مفيد و نافع بودن، يك غذا ـ كه در ادامه، به آن خواهيم پرداخت ـ مىبايست فاقد آثار منفى بر بدن باشد. بهعنوان مثال، بنا به نقل كلينى از امام صادق(عليه السلام)، و آن حضرت از اميرالمؤمنين(عليه السلام)، هنگامى كه براى پيامبراكرم… غذاى داغى آوردند، فرمود:
آن را بگذاريد تا سرد شود، خداوند آتش را غذاى ما قرار نداده و بركت در غذاى غير داغ است. 10
بنا بر بعضى روايات، آن حضرت از خوردن برخى غذاها يا گياهان كه بوى آنها در دهان مىماند نيز اجتناب مىكرد. البته اين پرهيز، ناشى از آثار خانوادگى يا اجتماعى بقاى بوى اين غذاها در دهان بود و نه به سبب ضرر آن براى بدن. بنا به نقل طبرسى، پيامبر اكرم… سير، پياز، تره و عسلى كه مغافير11 در آن بود تناولنمىكرد، زيرا بوى آنها در دهان مىماند. 12
سودمندى
ويژگى ديگر غذاهاى مورد استفاده پيامبر اكرم…، ميزان نافع بودن غذا براى بدن بود. بنا بر روايتى كهپيش از اين گذشت، حضرت سادگى را در مجموع زندگى و از جمله تغذيه، رعايت مىكرد، اما اين، منافات با توجه بهسودمندى غذاها ندارد و در مواردى كه گشايش اقتصادى براى مسلمانان و خود حضرت پديد مىآمد با تنوعبخشىبه غذاى خود و خانواده، از غذاهاى سودمند بهره مىبرد. در برخى روايات، ضمن اشاره به اين موارد، از زبانپيامبر… و ديگر معصومان(عليهم السلام) فوايدى براى برخى غذاها بيان شده است. مجموع اينروايات، حكايت از آن دارند كه پيامبر اكرم … به علت اتصال به منبع علم الهى و آگاهى از خواصغذاها، نافعترين آنها را براى بدن ـ در صورت دسترسى به آنها ـ بر مىگزيده، ضمن آنكه در ميزان مصرف نيزاصول سلامت را رعايت مىكرد.
در روايتى كه پيش از اين از امام رضا(عليه السلام) نقل كرديم، به خاصيت درمانى نان جو اشاره شد. 13 به جزآن، در برخى روايات، امام صادق(عليه السلام) شير، سركه، روغن و سويق (نوعى حليم از گندم يا جو، و شكر و خرما) راغذاى پيامبران، و گوشت و شير را، شورباى (آبگوشت) آنان معرفى كرده است. 14
همچنين گفته شده است كه محبوبترين غذاها نزد پيامبر اكرم… گوشت بود و مىفرمود: «گوشت موجب افزونى قوه شنوايى و بينايى مىشود». و در كلامى ديگر فرمود:
گوشت، سرآمد غذاها در دنيا و آخرت است و اگر از خدايم مىخواستم كه هر روز مرا با آن اطعام كند چنينمىكرد. 15
آن حضرت گوشت را گاه به صورت پخته [با آب] و گاه به صورت كباب، همراه نان مصرف مىكرد. 16
بنا به نقل طبرسى، پيامبر اكرم … تگرگ را جمع كرده و تناول مىكرد و مىفرمود: اين موجبنابودى عوامل فساد دندانها مىشود. 17
نيز از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه پيامبر اكرم… در صورت دسترسى به شيرينىجاتبا آن افطار مىكرد، و اگر بدان دسترسى نداشت با آب گرم افطار مىكرد و مىفرمود:
اين باعث پاكسازى كبد و معده، و موجب خوشبو شدن بوى دهان، و سبب تقويت دندانها و چشم، و عامل تيزى بينايىمىشود؛ و گناهان را مىشويد و عروق تحريك شده را ساكن، و تلخى غالب را از بين مىبرد و بلغم را قطع مىكند و حرارت را ازمعده فرو نشانده و سردرد را زايل مىكند. 18
گفتنى است، تأثير افطار با آب ولرم در شسته شدن گناهان مىتواند به لحاظ فضيلتى باشد كه شخص روزهدار در اثرگرسنگى و سپس افطار با نوشيدنى سادهاى چون آب به دست مىآورد.
پيامبر اكرم… عسل را بسيار دوست داشت و خوردن آن را همراه با قرائت آياتى از قرآن و جويدنكُندر موجب زوال بلغم مىدانست. 19
پيامبر اكرم… مطلوبيت بعضى غذاها را گاه با تعبير «طيّب» تأييد مىكرد. به عنوان مثال، هنگامىكه يكى از اصحاب حضرت فالودهاى به ايشان هديه كرد و حضرت قدرى تناول كردند، پرسيدند: «اى ابا عبدالله، اينرا از چه چيزى فراهم كردهاى؟» عرض كرد: پدر و مادرم فدايت، روغن و عسل را در ظرفى سنگى ريخته، با آتش تفتمىدهيم و سپس مغز گندم را آسياب كرده و با آن مخلوط مىكنيم تا به خوبى با هم عجين شوند و چنين چيزى فراهمآيد. حضرت فرمود: «اين غذايى نيكو و گواراست». 20
3. چن ـ د ن ـ وع؟
اين، دو نوع نوشيدنى است كه به يكى از آنها نيز مىتوان بسنده كرد. من آن دو را با هم نمىنوشم، اما تحريم نيز نمىكنم، لكن من براى تواضع در برابر خداوند چنين مىكنم، و هر كس براى خدا تواضع كند خداوند او را بلند مرتبه سازد، و هر كستكبّر ورزد خداوند او را فرود آورد. و هر آن كس كه در معيشت، راه ميانه برگزيند خداوند روزىاش دهد، و هر آن كه اهل تبذيرباشد خداوند او را محروم سازد، و هر آن كه فراوان ياد مرگ كند خداوند دوستش دارد. 21
اين روايت چندين پيام دارد:
. قناعت پيامبر اكرم… بر يك نوع از نوشيدنى و غذا؛
. اين قناعت، بُعد استحباب و ترجيح داشته و ترك آن حرام نيست؛ و اين در حقيقت، ناشى از شريعت سهلهاىاست كه پيامبر… خود را مروّج و آورنده آن معرفى كرد. 22 و از اين رو فرمود: من اين دونوشيدنى را با هم نمىنوشم، اما تحريم نيز نمىكنم؛
. زهد مثبت در سيره معصومان(عليهم السلام) و اولياى صالح خداوند عبارت از همين است كه با وجود دسترسى بهمواهب دنيوى جز در حد ضرورت، از آنها چشمپوشى مىكردند؛
. پيامبر اكرم… سرّ اين اقدام خويش را تواضع در برابر خدا معرفى مىكند، و اين، جلوهاى ديگر ازصفت تواضع است كه عبارت از تواضع در برابر خداست. افراد متكبّر و دنيازده با گردن كشى و روحية طلب كارانه دربرابر خداوند ظاهر شده و نعمتهاى الهى را بىتوجه به مُنْعِم مصرف مىكنند، در حالى كه بندگان حقيقى خداوند بااظهار كوچكى و تواضع در برابر خداوند، خود را مستحق كوچكترين نعمتها نيز نديده و نسبت به توان برشكرگزارى براى كمترين نعمت نيز اظهار عجز مىكنند و درصدد افزون خواهيِ همراه با ناسپاسى نيستند؛
. توصيه كلى پيامبر اكرم… در اين حديث، به اعتدال و ميانهروى در زندگى، و ترك تبذير است؛
. و نهايتاً در راستاى اصول و سيره و شيوه تربيتى پيامبر اكرم…، مسئله ياد مرگ مطرح مىشود كهبهترين وسيله حفظ انسانها از كژى است.
4. به چـه ميزان؟
چيزى نزد خداوند، مبغوضتر و ناپسندتر از شكم پر نيست. 23
در روايتى ديگر از آن حضرت آمده است:
آن گاه كه شكم پر شود، ره طغيان در پيش گيرد. 24
و به گفته برخى حكما:
زياد نخوريد تا زياد بنوشيد تا زياد بخوابيد تا زياد حسرت بخوريد. 25
در روايات نبوى… نيز بر اين امر تأكيد شده است. آن حضرت، پرخورى را موجب فساد بدن، بروزبيمارى، كسالت در عبادت، قساوت و مردن قلب، دورى از خدا، مبغوض خداوند واقع شدن، ضرر زدن به دين فرد واز ويژگىهاى افراد كافر و منافق معرفى فرموده است. 26 در بعضى روايات، آن حضرت ميزان مناسب براىخوردن را چنين تعيين كرده است:
فرزند آدم! هيچ ظرفى بدتر از شكم را پر نكرده، براى او تنها چند لقمه كه سبب قوام وجودش شود كافى است. و اگر ناچار ازغذا خوردن شد، پس ثلث [معده] براى غذايش، و ثلث آن براى نوشيدنىاش، و ثلث ديگر را براى نفس بگذارد. 27
در اين زمينه، از بعضى همسران پيامبر اكرم… نقل شده است كه: «هيچگاه شكم پيامبرصلى الله عليه و آلهو سلم از غذا پر نشد». 28
5. چه هنگام؟
بخور در حالى كه اشتها به خوردن دارى، و دست بكش در حالى كه هنوز اشتها به خوردن دارى. 30
و بنا به نقل انس بن مالك:
هيچ گاه در روز يا شب، آن حضرت گوشت يا نان مصرف نكرد مگر هنگامى كه بدن نياز به آن داشت. 31
بر اين اساس، نقل شده است كه پيامبر اكرم… شخصاً با مردم مواسات و همراهى مىكرد، به گونهاىكه ازار (لنگ) خود را با پوست وصله مىكرد و هيچ گاه، هم صبحانه (يانهار) و هم شام نخورد تا اينكه از دنيا رحلتفرمود. 32
بنا بر بعضى روايات، معصومان(عليهم السلام) دو وعده غذايى را در طول شبانه روز سفارش مىكردند و از صرف غذابين آن دو وعده، نهى مىكردند. 33 و از برخى روايات، بر مىآيد كه معصومان(عليهم السلام) تأكيد بر آن داشتند كهافراد، شب هنگام چيزى خورده و بخوابند، ولو بسيار اندك باشد. امام صادق(عليه السلام) در اين زمينه فرموده است:
خوردن شام را ترك نكن، حتى اگر سه لقمه به همراه نمك باشد. و كسى كه شام خوردن را [به كلى] ترك گويد رگى در بدنشمىميرد كه هرگز احيا نخواهد شد. 34
پيامبر اكرم… نيز مىفرمود:
شام بخوريد هر چند يك مشت خرماى غيرمرغوب باشد، چرا كه ترك شام خوردن موجب پيرى است. 35
6. تنها يا با ديگران؟
بهترين غذاها نزد خداوند آن است كه دستان زيادى آن را بخورند. 38
و بنا به نقل امام صادق(عليه السلام) از اميرالمؤمنين(عليه السلام)، پيامبر اكرم… مىفرمود:
جماعت، موجب بركت است و غذاى يك نفر، دو نفر را، و غذاى دو نفر، چهار نفر را كفايت مىكند. 39
گفتنى است كه هر چند زيادتر شدن افراد ممكن است سهم هر فرد از غذا را كاهش دهد، اما مراد پيامبر اكرمصلى الله عليهو آله و سلم مىتواند آن باشد كه حتى با وجود عدم سيرى، نياز بدن همراه با كم خورى كه مطلوب است، تأمين مىشودو اين مىتواند در نتيجه ايثار افراد در اختصاص سهم خود به ديگران باشد. 40 امروزه نيز ثابت شده است كهصرف غذا باديگران، همراه با نشاط و گوارايى مىشود و اين امر، در جذب نيكوى غذا و تعادل گوارش نقش مهمىدارد.
بنا به نقل طبرسى، پيامبر اكرم… آنچه را خوردنش بر وى حلال بود، همراه اهل و خادم يا همراهكسانى كه حضرت را دعوت به غذا خوردن مىكردند، روى زمين يا آنچه دعوت كنندگان بر آن غذا مىخوردند، و ازآنچه آنان مىخوردند تناول مىفرمود، مگر آن كه ميهمانى بر حضرت وارد مىشد كه در اين صورت، به همراه ميهمانغذا مىخورد. 41 بنابه نقل ديگر طبرسى، هنگامى كه كسى به پيامبراكرم… عرض كرد: ماغذا مىخوريم، اما سير نمىشويم! حضرت فرمود:
شايد به صورت متفرق غذا مىخوريد؛ در حال غذا با هم جمع شويد و نام خداى بر زبان آريد تا موجب بركت براى شماشود. 42
آن حضرت، گاه غذا را در ميان مساكين و نيازمندان و همراه آنان ميل مىكرد و از بركت حضور حضرت، آنان نيز سيرمىشدند، بنا به نقل حميرى از امام باقر(عليه السلام)، شبى پيامبر اكرم… همراه مساكينى كه در مسجدمىخوابيدند در كنار منبر، روزه خود را افطار كرد و از غذايى كه در ديگى سنگى نهاده شده بود ميل فرمود، و به بركتحضور حضرت، سى نفر از آنان از آن غذا خورده و سير شدند، سپس آن ظرف نزد همسران حضرت باز گردانده شد وهمه آنان نيز سير شدند. 43 اينگونه روايات هرچند از يكى از معجزات آن حضرت حكايت دارد، اما پيش ازآن ـ با توجه به آنچه گذشت ـ حاكى از اهتمام حضرت بر ايثار و نيز توجه به غذا خوردن در جمع مىباشد.
7. چـگونه؟
ويژگىها و آدابى كه براى غذا خوردن يا نوشيدن حضرت نقل شده بدين قرار است:
7 ـ 1. شروع با نام خدا و دعا؛ و ختم با حمد خدا
هنگامى كه مقابل حضرت غذا نهاده مىشد مىفرمود:
بسم الله، خدايا آن را نعمتى مورد سپاس قرار ده كه به واسطهاش نعمت بهشت را دريابيم.
و يا مىفرمود:
بسم الله، خدايا در آنچه به ما روزى كردهاى بركت عطا كن وآن را استمرار بخش. 46
نكتة قابل توجه در اين روايت اين است كه برخلاف عادت رايج، پيامبر اكرم… پيش از شروع غذادست به دعا بر مىداشته است كه قابل حمل بر پيشدستى در شكر پيش از تنعم و در آستانه آن است.
آن حضرت به وقت نوشيدن نيز نام خدا و دعا را در ابتدا، و حمد خدا را در پايان بر زبان جارى مىساخت، و چونآب را در سه نفس مىنوشيد، لذا سه بسم الله و سه حمد اشت47 و هنگام شروع به نوشيدن، چنين دعامىكرد:
حمد خدايى را كه نازل كننده آب از آسمان، و تبديل كننده امور است به هرگونه كه بخواهد. به نام خدا كه بهتريننامهاست. 48
در روايت امام صادق(عليه السلام) از پدران گرامىاش از اميرالمؤمنين(عليه السلام) نيز آمده است:
بارها ديدم پيامبر اكرم… هنگام نوشيدن، سه بار نفس مىكشيد، و با شروع به نوشيدن، بسم الله، و درپايان آن حمد خدا مىگفت. 49
بنا به نقلى ديگر، پيامبر اكرم… هنگام نوشيدن شير مىفرمود:
خدايا، براى ما در آن بركت ده و بيشتر از اين روزى كن.
و هنگام نوشيدن آب مىفرمود:
حمد خدايى را كه با رحمتش ما را از آب گوارا و زلال سيراب كرد و به واسطه گناهانمان، آب شور و تلخ بر ماننوشانيد. 50
7 ـ 2. نوشيدن در سه جرعه
7 ـ 3. پرهيز از نوشيدن از داخل ظرف
آيا مثل بهائم سر در آب كرده و مىنوشى؟ اگر ظرف ندارى با دستانت بنوش كه از پاكيزهترين ظروف تو به شمارمىروند. 54
البته روشن است كه توصية حضرت به نوشيدن با دست، هنگام پاكيزگى دستان است كه نكتة بهداشتى مهمى است.
از ديگر شيوههاى پيامبر… در نوشيدن، اين بود كه آب را با حال مكيدن تناول مىنمود ومىفرمود:
آب را با مكيدن بنوشيد و به يك باره سر نكشيد كه موجب درد كبد مىشود. 55
امروزه نيز از نظر علمى ثابت شده كه نوشيدن تدريجى آب در رفع تشنگى مؤثرتر است.
7- 4. عدم تنفس در ظرف آب
7 ـ 5. خوردن از غذاى مقابل و نزديك خود
7 ـ 6. شروع قبل از ديگران و ختم بعد از ديگران
7 ـ 7. رعايت ادب در خوردن
7 ـ 8. خوردن و آشاميدن با دست راست
... و دست راست حضرت براى خوردن و نوشيدن و گرفتن و دادن بود و جز به دست راست نمىگرفت و جز به دست راست عطانمىكرد، و دست چپ حضرت براى كارهاى ديگر بود. و آن حضرت تيمّن (عمل با دست راست) را در تمام كارهايش دوستداشت؛ در لباس پوشيدن، در كفش پوشيدن، در حركت كردن و.... 61
همچنين بنا بر روايت امام صادق(عليه السلام) از پدران گرامىاش، پيامبر اكرم… از خوردن و آشاميدن بادست چپ نهى كردند. 62 روايات ديگرى نيز وجود دارد كه حاكى از تأكيد پيامبر اكرم… دراين زمينه است. 63
7 ـ 9. تواضع در نشستن براى غذا
پيامبراكرم… از آن گاه كه به نبوت مبعوث شد تا وقت مرگ، هيچ گاه در حال تكيه كردن غذا نخورد، و اينبه سبب تواضع در برابر خداوند بود.... 64
در روايت محمد بن مسلم از امام باقر(عليه السلام) نيز آن حضرت ضمن تأكيد بر اينكه پيامبر… هيچ گاهبا حال تكيه كردن غذا نخورد، اين گونه حالات را نتيجه تواضع خاص پيامبر… در برابر خداونددانستهاند. 65
در روايتى ديگر، بشير دهّان از امام صادق(عليه السلام) پرسيد: آيا رسول الله… با حال تكيه بر چپ ياراست غذا مىخورد؟ آن حضرت در پاسخ فرمود:
رسول الله… هيچ گاه چنين نبود كه در حال تكيه كردن بر سمت راست يا چپ خويش غذا بخورد، بلكه اوهمچون عبد مىنشست، و اين به سبب تواضع در برابر خدا بود. 66
نيز امام صادق(عليه السلام) به معلى بن خنيس فرمود:
پيامبر… از وقتى كه به پيامبرى مبعوث شد با حال تكيه كردن غذا نخورد، و آن حضرت اكراه داشت كهشبيه پادشاهان و ملوك رفتار كند. 67
اينكه مراد از نخوردن در حال تكيه كردن چيست، آنچه ابتدا از واژة «متكىء» به ذهن مىرسد، تكيه به پشت يا چپ وراست در حال خوردن است و دليل پرهيز از اين گونه خوردن نيز ـ چنان كه از روايات ياد شده بر مىآيد ـ پرهيز از تشبّهبه ملوك، و اظهار تواضع در برابر حق است.
نوع نشستن متواضعانه پيامبر اكرم… بر سر سفرة غذا، در روايتى از خود آن حضرت و ديگرمعصومان(عليهم السلام) به نشستن عبد تشبيه شده است؛ يعنى همان گونه كه بندگان نه با حال تبختر و غرور، بلكه با حالتذلل و خشوع بر سر سفرة غذا حاضر مىشوند، پيامبر… نيز چنين بود. خود آن بزرگوار در اين بارهمىفرمود:
من، بندهاى هستم كه همچون بندگان مىخورم، و چون آنان مىنشينم. 68
امام باقر(عليه السلام) نيز در اين باره فرمود:
پيامبر اكرم… همچون بندگان مىخورد و چون آنان مىنشست و روى زمين غذا مىخورد ومىخوابيد. 69
نيز از امام باقر(عليه السلام) از پيامبر اكرم… چنين نقل شده است:
پنج چيز است كه تا هنگام مرگ آنها را ترك نخواهم كرد: خوردن روى زمين همراه بردگان، سوارى بر چهارپاى بىپالان، دوشيدن شير بز با دستانم، پوشيدن لباس پشمينه و سلام كردن بر كودكان، تا اينها پس از من سنّت شوند. 70
روشن است كه مرادِ حضرت از سنّت شدن اين امور، پيامى است كه در پس اين رفتارهاى ظاهرى نهفته است كه همانداشتن روحيه تواضع در برابر بندگان است، چراكه امروزه زمينة عمل به برخى از موارد ياد شده، براى بسيارى از افرادـ به ويژه شهرنشينان ـ وجود ندارد و طبعاً هر فردى بايد به تناسب وضعيتى كه در آن زندگى مىكند تلاش كند خود رادر داشتن روحية تواضع، با پيامبر اكرم… منطبق سازد.
از ابن عباس نيز نقل شده است كه:
پيامبر اكرم… بر زمين مىنشست و روى زمين غذا تناول مىكرد و شخصاً گوسفندان را مىبست و دعوتبردگان را براى صرف نان جو مىپذيرفت. 71
امام صادق(عليه السلام) نيز فرمود:
پيامبر اكرم…، همچون عبد غذا مىخورد و همچون عبد مىنشست و مىدانست كه عبداست. 72
نشستن حضرت همچون عبد را چنين تفسير كردهاند كه حضرت مثل بردگان به نشانه تذلل در پيشگاه الهى بر دو زانومىنشستند. اين معنا در نقل طبرسى چنين آمده است:
پيامبر اكرم… در غالب اوقات، هنگام غذا خوردن، از غذاى مقابل خود مىخورد و دو زانو و دو پا را جمعمىكرد همان گونه كه نمازگزار هنگام تشهد مىنشيند، جز آن كه حضرت يك زانو را روى زانوى دگر، و يك پا را بر پاى ديگرمىنهاد و مىفرمود: من بندهاى هستم كه چون عبد مىخورم و چون عبد مىنشينم. 73
به جز آنچه گذشت، در بعضى روايات مىخوانيم كه پيامبر اكرم… از خوردن در حال خوابيده بر قفايا بر شكم نيز نهى مىفرمود، و اين نيز علاوه بر جهت ادب و تواضع، ناشى از رعايت مسائل طبّى در خوردن بودهاست. 74
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}